سلسله بحث عصر مدرسه
 
: نویسنده: قم. ابراهیم طالبی دارابی دامنه
 
واژه‌شناسی: دخالت در این جا به معنای هم نقش است و هم موجه. خواستم این نقش را در نُه علت جست‌وجو کنم. البته بند ۱۰ را عمداً ناگفته گذاشتم:
 

علت ۱ : وقوع جنگ

شاید اصلی‌ترین علت، همین عامل جنگ بوده باشد که سپاه را به نهادی مرتبط با مردم تبدیل کرد. زیرا هدایت جنگ را بر عهده داشت و مردم در جنگ، با دلخواه خود نقش سپاه را پذیرا شدند.
 
 

علت ۲ : شورش‌های داخلی دهه‌ی شصت

گروه‌هایی ی با سه هدف منفک و بعضاً متحد به رویارویی خشن با انقلاب اسلامی روی آورده بودند، (تجزیه، خودمختاری، تصاحب قدرت) سپاه در سرکوب این گروه‌ها دخالت و امنیت را حکمفرما کرد و همین اشتیاق مردم را به سپاه ایجاد کرد.
 
 

علت ۳ : باقی ماندن مشیء مسلحانه‌ی گروه‌ها

علی‌رغم سرکوب تجزیه‌طلبان، اما همچنان گروه‌های ی وابسته یا تشنه‌ی تنازع و قدرت، سعی کردند تناسب قدرت را برهم بزنند و حکومت را به قدرت‌طلبی ت متهم کنند، سپاه در برابر آنان ایستاد و غائله‌های بی‌شماری را درهم کوبید و نگذاشت ثبات ی کشور خدشه‌دار شود. این رویکرد سپاه موجب جانبداری مردم از نقش سپاه در حفاظت از انقلاب و کشور شد.
 
 

علت ۴ : تأسیس بسیج مستضعفین

با ایجاد بسیج، مسئولیت جذب، سازماندهی رزم و آموزش، تگذاری، و هدایت این سازمان بر عهده‌ی سپاه گذاشته شد و این از عامل‌های مهم دخالت سپاه در امور مهم عمومی شد و مردم هم خود را به سپاه مرتبط یافتند.
 
 

علت ۵ : مکتبی - انقلابی بودن نهاد سپاه

سپاه ی‌ترین نهاد عمومی کشور بوده و هست چون حفاظت انقلاب و کشور و سران حکومت مستقیماً به آن واگذار شد. چنین امری سپاه را دارای نقش مستقیم در امور مهم کرد و دخالت درین امور جزوِ ذات و سرشت سپاه شد.
 
 

علت ۶ : اعضای اولیه‌ی سپاه

نخستین اعضای سپاه -که در درون این نهاد به پاسداران قدیمی مشهورند- جزوِ پیشروترین انقلابیون بودند و نمی‌توانستند از امور مردم و انقلاب خود را کنار بکشند و یا نظاره‌گر باقی بمانند، زمان مبارزات با شاه آنها دوشادوش یون در نهضت حضور تعیین‌کننده داشتند.
 
 

علت ۷ : ارتباط یون با سپاه

نیروهای انقلاب تماماً با سپاه و اعضای برجسته‌ی این نهاد یا رفاقت داشتند یا قرار کاری و نشست‌های ی. همین، زمینه‌ساز نقش سپاه در امور شد و فضای حاکم بر سپاه را ی و انقلابی نگه داشت.
 
 

علت ۸ : تمایل مردم به رابطه با سپاه

این تمایل چنان بالا بود که خیلی از افراد دوست داشتند یک پاسدار باشند که جمله‌ی امام خمینی رحمت الله ای کاش من یک پاسدار بودم» این عظمت و شأن سپاهی‌شدن را صدچندان بالا برده بود. و پاسدارشدن جزو آمال گردیده بود. زیرا پُر پرستیژترین شغل انقلاب و امنیتی‌ترین اشتغال محسوب می‌شد.
 
 

علت ۹ : مأموریت بحرانی به سپاه

در بسیاری از مواقع، کار فقط با دخالت سپاه حل می‌شد، مثل غائله‌ی ترکمن‌صحرا، مثل نجات پاوه، مثل سرکوب شیخ خزعل، مثل نابودی خانه‌های تیمی، مثل شرارت‌های مرزی، مثل مبارزه با قاچاق و سوداگری، و حتی مقابله با هواپیماربایی که به یک اقدام فراگیر بدل گردیده بود.
 
 

مقصد شریف با کدام شیوه‌ی صحیح؟

امام خمینی رحمت الله در کتاب "شرح جنود عقل و جهل"ص ۳۱۲ تا ۳۱۵ مطلبی دارد بس‌مهم، با عنوان "رِفق و مُدارا" که چکیده‌اش را می‌توانم این طور برداشت کنم. عبارات داخل گیومه "." همه از آنِ قلمِ امام است :

 

اول

بر "مَدخلیتِ کامل" رِفق و مُدارا در "انجام امور" دست گذاشت؛ و این تفکر امام، وسعت دارد درین اثر؛ بسا که در "معاشرت با خلق" باشد؛ یعنی تدبیر امور دنیا. و چه بسا "راجع به امور دینی و هدایت و ارشاد" مردم.

 

دوم

روی امر و نهی (معروف + منکر) هم آن را دخیل می‌داند؛ یعنی ارشاد و حذردادن باید بر پایه‌ی مدارا باشد و از رِفق و حُسن برخورد، مایه یگیرد.

 

سوم

بر  همین اساس امام  معتقد است در "ریاضت نفس و سلوک الی الله تعالی" انسان باید اول اهل رِفق و مُدارا باشد. استناد امام به این حدیث است که "رفق میمنَت دارد و خُرق و عُنف، شُوم است" رِفق چیست؟! معلومه خا، مساوی هست با نرم‌خویی. مدارا چیست؟! معلومه این هم؛ برابر است با معاشرت نیکو و تحمّل دیگران. ( اینجا )

 

چهارم

می‌رود روی آثار این اصل، که اگر بر فرض کسی بخواهد مثلاً "با شدّت و سلطه" کسی را به اطاعت وا دارد، امکان ندارد زیرا "قلب او همراه" نیست. مثال هم می‌زند امام، این مثال: "فتح قلوب از فتح ممالک بالاتر است". حتی "فتوحات اسلامیه در اثر فتح قلوب نظامی اسلامی بوده و اِلّا با عِده و عُده این پیشرفت غیرممکن بود."

 

پنجم

بالجمله چارچوب رِفق و مُدارا در نگاه امام رحمت الله، به عنوان یک شیوه و عقیده "در پیشرفت مقاصد، از همه چیز مؤثرتر است." بهترین نمونه برای این عبارت و تفکر آن حضرت، همان خُلق عظیم پیامبر اکرم صلوات الله است که دل همه را نرم می‌کرد، سپس مکتب را در قلب می‌نشاند. لذاست که درین کتاب برای مقاصد دینی مانند "ارشاد و هدایت مردم" اصل مدارا و رِفق از "مُهمات" شمرده شده است که "بدون آن، این مقصد شریف" طی نخواهد شد.

 

نکاتی بر نُدبه

برداشت تفسیری دامنه از ندبه

از همان لفظ نُدبه شروع کنم که شیون» است. شیون به چیست؟ شیون برای فراز و فرود. از یک سو ندبه‌خوان بهجت و سُرور از خود بروز می‌دهد تا داشته‌های دینش را به رخ روحش بکشد تغذیه‌اش کند؛ عید کند خود را. کما این که ترجیح این است این دعا در سه عید بزرگ زمزمه شود نیز صبح جمعه که انسان تمام زوایای وجود شخصی برآمده از سرشت خود را جمعیت و اتحاد بخشد.

 

از نظر من چند جای این دعا، از همه جا نردبان‌تر است؛ ولو شیون برای نالیدن فرود (نقص‌هایی از جامعه‌ی خود) باشد و یا شیون برای بالیدن فراز (کمالاتی از محیط مسلمین و داشته‌های دین) از جمله این جاها:

 

یکم: آن جا، که آمده است:

اَینَ مُحی مَعالِمِ الدینِ و اهلِه» کجاست احیاگر نشانه‌های دین و اهل دین؟! معالم درین جا یعنی بقایا و نشانه‌ها. فرض درین فراز برین گرفته شده که نشانه‌ها و اهل آن نسیان رفته است؛ پس ظهور موعود را زود می‌خواهد؛ چرا؟ چون از مُردن ارزش‌ها و اصول مذهبی در میان مردم نگران و غصه‌دار شده است، پس در انتظار احیاگر نشسته است. چون کمی بالاتر در مقام منتظر نالید که کی می‌شود بیایی که اَمْت و عِوَجِ و انحراف را درست کنی!

 

دوم: آن جا، که آمده است:

هَلْ اِلیکَ یابْنَ اَحمدَ سَبِیلٌ فَتُلقىٰ. یعنی آیا به سوی تو ای پسر احمد -صلوات الله علیه و آله و سلّم- راهی هست تا ملاقات شوی؟ این فراز شیون را به فاز شیفتگی و شیدایی می‌برَد. دیگر نالیدن نیست، بالیدن است برای دیدار و دیدن. چون حضرت موعود ع در پِس پرده است، مشتاق، در مقام ندبه خود را متقاضی ملاقات با امام زمان ع معرفی می‌کند. چنین فکری، موجب حرکت تکاملی آن فرد می‌شود و در همان هنگام دعا احساس شکوه و شکوفایی می‌کند و غنچه‌ی درونش باز می‌شود.

 

سوم: آن جا، که آمده است:

رَیّاً رَوِیّاً هَنیئاً سائِغاً. از همین فراز عجیب پایانی، با آن همه گریه و زاری، از خدا گوارایی و خوشی و شادی پایدار و کامل می‌خواهد که همچنان بر جانش جاری باشد و بر دریای درونش بریزد که پس از دریافت آن، حتی دیگر تشنگی دستش ندهد. این یعنی شیون باید به شیدایی پیوند بخورَد و جوش شود. پس ندبه ندای ناله است به سوی نوا. به عبارتی سیردادن دل از فردی مویه‌کُنان به فردی مُبتهج و شادمان. ۲۵ بهمن ۱۴۰۲  دامنه توحید.


چرا نباید هر سایتی را باز کرد؟!

حد کم به دو علت. اینک برمی‌شْمُرَم:

یکم. علت اخلاق دینی:

دین به ایمانوردان به‌آسانی اجازه نمی‌دهد که بر هر کاری دست یازند. ورود به هر سایت، زیان اخلاقی دارد. گاه آنقدر مسائلِ زرد در سایت‌ها هست که انسان باید شرم کند حتی ثانیه‌ای در آن درنگ و مکث کند؛ درنگ همانا و بیراهگی همانا و خسران همانا.


دوم. علت اخلاق حرفه‌ای:

لابد مُخبر هستید سایت‌ها اغلب دام و تور برای بازدیدکنندگان هستند؛ صیدشان چندین چیز است که من ورود نمی‌کنم. اما یک آدم حرفه‌ای و زیرک، هرگز خود را در دام این صیادان سارق! نمی‌اندازد. برخی ازین سایت‌ها با شگرد فریب تیتر می‌زنند؛ در تیترِ خبر، خواننده را با جمله‌ی پرسشی و تعجبی و بدون تصریح اصل خبر، تحریک می‌کنند تا طرف دست به بازکردن آن پست بزند که کنجکاوی کند ببیند چی هست، اما واقعاً در آن ارزش خبری وجود ندارد. هدف اصلی آنان، نه خبر و اطلاعات دادن، که به نمایش گذاشتن تبلیغات فریبنده‌ی‌شان است. یعنی با فکر تجاری، تور پهن می‌کنند برای مخاطبان احتمالی. دیگر این که بدذاتی برخی سایت‌ها این است که در تَه یا گوشه و یا جاهایی مخفی‌تر از سایت، ویدئویی تبلیغی جاسازی می‌کنند که بدون رضایت و یا اختیار شما، خودبه‌خود دانلود می‌شود و این کار باعث سوختن بخشی زیاد از بسته‌ی اینترنت یا هزینه‌ی وای‌فای شما می‌شود بی آن که از چن باخبر بوده باشید. پس؛ برای درهم کوبیدن چنین شگردهایی، اساساً به سمت بازکردن چنین سایت‌هایی نروید که هیچ ارزش و حقی برای مخاطب قائل نیستند. گفته باشم. ۲۷ بهمن ۱۴۰۲ دامنه توحید.

 

ادامه پست‌های بعدی

عصر مدرسه

هفتمین سال تأسیس مدرسه فکرت

مدرسه فکرت ۹۶

مدرسه فکرت ۹۷

معلم کیست؟

بازتاب مدرسه فکرت در میان جامعه‌ی داراب‌کلا

بازتاب مدرسه فکرت در داراب کلا

سپاه ,مردم ,امور ,رِفق ,شیون ,یعنی ,شیون برای ,چیست؟ معلومه ,صلوات الله ,انسان باید ,دامنه توحید
مشخصات
آخرین جستجو ها